* كيهان
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "جنگ يازدهم " به قلم محمد ايماني آورده است:10 جنگ در كمتر از 60 سال شوخي نيست. خاورميانه اسلامي پس از جنگ جهاني دوم، 10 جنگ را به جان خريد كه پايه گذاران اصلي آن، مثلث صهيونيسم بين الملل، آمريكا و انگليس بودند و اين علاوه بر انواع بحران ها و درگيري هاي كوچك تري بود كه در اين منطقه اسلامي رخ داد. سال 1948 آغاز اشغال فلسطين، و پس از آن جنگ هاي 1956، 1967، 1973، 1981 (حمله صدام تحريك شده به ايران انقلابي)، 1982 (حمله صهيونيست ها به لبنان)، 2001 (اشغال افغانستان)، 2003 (اشغال عراق)، 2005 (جنگ 33 روزه لبنان) و 2008 (جنگ 22 روزه غزه). 7 جنگ از اين ده جنگ در مرزهاي فلسطين و 3 جنگ از آنها در مرزهاي ايران انقلابي رخ داد. به طور متوسط در هر 6 سال يكبار بخشي از امت اسلامي در خاورميانه مورد تعدي و تهاجم مثلث استكبار كه در قلب منطقه اردو زده بود، قرار گرفت. اين تهاجم ها در دهه اخير شدت يافت به نحوي كه از سال 2001 تا 2008 يعني در كمتر از 8 سال، چهار جنگ به امت اسلام از سوي مثلث استكبار تحميل شد، 2 جنگ در مرزهاي شرقي و غربي ايران و 2 جنگ در شمال و جنوب فلسطين اشغالي (لبنان وغزه).
پيچيده نيست تحليل اين وضعيت. يعني اينكه هر چه جلوتر آمديم، آن مثلث شوم، ناامني و جنايت و خونريزي را در منطقه وسعت داد. ظاهر ماجرا قدرت نمايي بود و باطن آن، هراس مستكبران را فرياد مي كرد. فراعنه روزگار، آشكارا چنگ و دندان نشان مي دادند و خون مي ريختند. و نه خون بريزند، كه نسل كشي مي كردند از فلسطين و لبنان تا عراق و افغانستان. 10 جنگ «سخت» به ملت هاي مظلوم منطقه تحميل شد تا با حملات گازانبري، از يك سو ام القراي جهان اسلام (ايران) و از سوي ديگر آرمان و قبله گاه اول مسلمين (فلسطين و قدس) را با هم قيچي كند. دشمن به ويژه در نيمه دوم 60 ساله پس از 1948، مدام در اين دو حوزه استراتژيك در تردد و تقلا شد تا مگر جنبش و بيداري اسلامي را نابود كند و ابا نداشت كه دراين راه تمام ژست هاي دموكراتيك و حقوق بشري و انساني را به كناري افكند و قداره كشي كند. اما اين 2 سي سال هرگز مثل هم نبودند. در آن 30 ساله اول، هر چه پيروزي بود، به كام دشمن صهيونيستي بود و در اين 30 ساله دوم، هر چند كه امت اسلام باز هم مظلوم واقع شده بودند، پيروزي از آنها شد و هزيمت از آن جبهه استكبار. جهت حركت تاريخ از اساس دگرگون شده بود.
جنگ هاي دوره دوم با تحريك صدام عفلقي براي حمله به ام القراي بيداري اسلامي آغاز شد. او بايد با حمايت آمريكا و انگليس و فرانسه و آلمان و شوروي و جبهه اعراب مرتجع و... نورخدايي را در ايران خاموش كند اما اين شعله آتشي شد بر جان خود صدام و ملت ايران را روئين تن كرد. در واقع خاورميانه جديد نه با طراحي عقيم دولت نومحافظه كار بوش كه با پيروزي ملت ايران در جنگ تحميلي 8 ساله صورت بندي واقعي خود را پيدا كرد. مثلث استكبار پس از آن مدام در حد فاصل مرزهاي ايران و فلسطين در تردد بود تا كجا رخنه و پاشنه آشيلي بيابد و از آنجا ضربات زنجيره اي را آغاز كند.
مكرالهي و مكر فراعنه معاصر در مواجه با هم قرار گرفته بود. فراعنه جديد از يك سو در جنگ هاي سخت قتل عام مي كردند و از ديگر سو با توسل به جنگ نرم، به سياست تجزيه و تفرقه مي پرداختند. اسلام هراسي، ايران هراسي، شيعه هراسي. اينها پروژه هايي بود كه مكرراً و با بودجه هاي كلان بارها به اجرا گذاشته شد تا به شيوه فرعوني، مستضعفان منطقه را فرقه فرقه و گروه گروه كند و مقدمه به بند كشيدن دوباره ملت ها را فراهم آورد.
مگر فرعون در كنار كشتار وسيع چه مي كرد؟ «فرعون روي زمين گردن كشي و استكبار ورزيد و مردمان را گروه گروه و حزب حزب قرار داد. طايفه اي از آنها را به ضعف كشاند، پسرانشان را كشت و زنان آنها را زنده نگاه داشت. او از مفسدان بود» (آيه 4 سوره قصص). اما خداوند اراده ديگري داشت و آن اراده را معارضي نمي توانست باشد. «و نريد أن نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه ً و نجعلهم الوارثين... و به فرعون و هامان و لشكريانش همان را كه پيوسته از آن در هراس و حذر بودند، نشان دهيم» (آيات 5 و 6 سوره قصص). راست گفت خداوند بلندمرتبه و بزرگ. ما به چشم خويش، طليعه اراده قاهر او را در همين خاورميانه اسلامي ديديم.
اكنون جنگ يازدهم آغاز شده است. وقتي در جنگ 33 روزه لبنان، خار حزب الله در چشم رژيم صهيونيستي و مثلث استكبار رفت و پس از آن كه غزه كوچك اما عزيز در جنگ 22 روز به لقمه اي گلوگير- آزاردهنده تر از استخوان- تبديل شد و به شكست هاي فضاحت بار در افغانستان و عراق علاوه شد، سرويس هاي جاسوسي موساد، سيا و اينتليجنس سرويس و اتاق جنگ هاي ناتوي فرهنگي را به ارزيابي و تامل واداشت. 4 شكست بزرگ و خواركننده در آغاز قرن جديد ميلادي؟! با اين روند دير نيست كه اسرائيل فروپاشد و حتي زمزمه انقلاب اسلامي در اروپا سر زبان ها بيفتد. آنچه ماحصل هفته ها ماه ها بررسي در سرويس هاي اطلاعاتي و اتاق هاي فكر بود، طراحي جنگ يازدهم با ابعادي پيچيده بود. پروژه اي كه اگر چه در پايان خود مي توانست جنگ سخت را هم در پي داشته باشد اما فاز اصلي آن همان جنگ نرم بود، نوعي جنگ سمي و بي صدا، مسموم سازي فكر ها و فلج كردن اراده ها، شكاف انداختن در ام القرا و چند پاره و پراكنده كردن جبهه مقاومت اسلامي در ايران، دروني و بومي كردن تنش. يا پروژه در حد اعلا به نتيجه مي رسيد و ايران از درون فرو مي ريخت كه آغاز دومينوي شكست امت اسلامي بود، يا اين كه حداقل نتايج را به دست مي داد و كانون فرماندهي جبهه بزرگ اسلامي را چنان به خود مشغول مي داشت كه مثلت استكبار بتواند طومار عراق و افغانستان و لبنان و فلسطين و سوريه و... را يكجا در هم بپيچد و در چالش هسته اي هم ايران را از موضع ضعف پاي ميز مذاكره بنشاند. فاز جديد جنگ يازدهم - جنگ نرم- در اثناي انتخابات رياست جمهوري ايران كليد خورد و آن ماجراي غريبي كه رخ داد. خياباني و تشنج آلود كردن بازي قانونمند دموكراسي، القاي تقلب، اعتبار زدايي از انتخابات، اعتماد زدايي از ملت، مشروعيت زدايي از نظام، ترورهاي پيچيده و مشكوك از خيابان هاي تهران تا مرزهاي كردستان و سيستان و بلوچستان، صحنه سازي و تصويرپردازي هاي هنري- اطلاعاتي! از آشوب ها و جنايت ها، دستكاري نقاط ضعف برخي چهره ها و احزاب سياسي براساس مدل كثيف و صهيونيستي «تئوري بازي» و هل دادن آنها به سمت رفتارهاي انتحاري و برگشت ناپذير و... سرانجام ، سرمايه گذاري چند هفته اي براي روز 18 سپتامبر 2009، يعني همين ديروز، 27 شهريور 1388، آخرين جمعه ماه مبارك رمضان، روز جهاني قدس.
آنها كه عرصه رسانه ها و اينترنت و ماهواره را در هفته هاي اخير رصد كرده اند تاييد مي كنند كه دشمن در اين اردوكشي براي جنگ يازدهم چيزي كم نگذاشته بود. قرار بود از دل راهپيمايي روز جهاني قدس، فاز دوم كودتاي شكست خورده مخملين بجوشد. قرار بود صهيونيست هاي زخمي و متحدان خبيث آنها در آمريكا و انگليس، آرمان فلسطين و آرمان «حاكميت اسلام» را در خيابان هاي تهران سر ببرند. اين فراخوان و قشون كشي بي سابقه بود. دوربين ها را كاشته و به سمت ام القراي جهان اسلام نشانه رفته بودند. چه غرش ها كه نكردند. فرعون ها ملت ايران را دسته دسته و فرقه فرقه مي خواستند. «تفرقه بينداز و نابود كن»، مصوبه انگليسي و آمريكايي كه به تاييد اسرائيلي ها هم رسيده بود. خيز برداشتند. هياهو كردند و... اما نيمروز جمعه- روزي از روزهاي بزرگ خدا- در حالي كه آسمان خدا، دانه هاي رحمت باران را به نرمي بر تن و جان ملتي بزرگ ارزاني مي داشت- ناگهان ميليون ها انسان عزيز و شرافتمند در همين خيابان هاي پايتخت سيل راه انداختند و خاشاك ادعاهاي ماشين جنگ نرم دشمن را از ميان روبيدند. ديروز يكي از كم نظيرترين راهپيمايي هاي روز قدس - وشايد بي نظيرترين آنها- در تهران نقش بست. حماقت دشمن كار خود را كرده بود. اگر هم قبلا كساني فكر مي كردند راهپيمايي روز قدس واجب كفايي! است- و حالا كه الحمدلله ملت در آن شركت مي كنند پس ما هم در آن حاضر نشويم، طوري نمي شود- با فكر احمقانه دشمن دريافتند كه حضور در اين رزم و رزمايش بزرگ، واجب عيني است. ديروز همان ملتي كه ركورد 40 ميليوني را در انتخابات 22 خرداد زده بود، نصابي تازه براي راهپيمايي روز قدس برجاي گذاشت. ديروز براي دومين بار در طول سه ماه، رفراندوم پرشكوه جمهوري اسلامي برگزار شد و عيار حقيقي ملت ايران را نشان داد. اين چند ده ميليون مردم خروشان كجا و آن چند هزار غافل كجا؟! بگو!به دشمنان ملت ايران بگو! بگو «موتوا بغيظكم. از اين خشم و غضب رو به انفجارتان بميريد.»
جنگ البته باقي است، تا ستم و استكبار و استضعاف باقي است. تا دشمن هست، جنگ هست و تا جنگ هست، ملت ما هم هست.اما هرگز لطف و رحمت و هدايت ويژه الهي را در اين ميان فراموش نخواهيم كرد.لطف وهدايتي كه در اين 30 ساله همراه ملت ايران بودو مكر دشمنان را به خود آنان بازگرداند. در اين آخرين روزهاي ماه مبارك، با فروتني و تضرع تمام، جبهه سپاس در برابر عزيز مقتدر بر زمين مي ساييم، از او كه جوشن شكست ناپذيري را در اين 30 ساله بر تن ملت ايران كرد با بليغ ترين شكرها، سپاسگزاري مي كنيم و از زبان امام موسي كاظم(عليه آلاف التحيه والثنا) عرض مي كنيم:
«الهي چه بسيار دشمني كه شمشير عداوت بر من كشيد و خنجر و نيزه و سنان دشمني از خشم و كينه تيزكرد و سم هاي كشنده براي قتل من آماده ساخت و تيرهايي را كه به دقت به هدف مي خورد به سوي من روانه كرد و چشم مراقبتش از من نخفت و در دل آرزو پروراند كه مرا رنج و عذاب دهد و جرعه مرگ را به من بچشاند. پس تو به نيروي خويش مرا تأييد كردي و به ياري خود پشت مرا محكم ساختي و پس ازآن همه تدارك و تجهيز دشمن، تندي تيغ او را به روي من كند كردي و خوارش ساختي و مرا به شرف و بزرگواري بر او برتري دادي و هر چه اساس مكر و حيله اش را بر من محكم كرد، متوجه خود او ساختي و به سويش بازگرداندي. آتش غضب او فرو ننشست و شعله كينه او خاموش نشد در حالي كه از شدت خشم، انگشت به دندان مي گزيد. پس سپاس تو را اي پروردگار مقتدري كه مغلوب نشود و اي بردباري كه شتاب نورزد. صل علي محمد و آل محمد و اجعلني لنعمائك من الشاكرين و لآلائك من الذاكرين. خداوندا مرا از شكرگزاران و يادكنندگان نعمت هاي خودت قرار ده.» (دعاي جوشن صغير).
* جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "رژيم صهيونيستي ؛ تلاش هاي ناكام " آورده است: همزمان با برگزاري راه پيمائي هاي ضد صهيونيستي به مناسبت روز جهاني قدس در ايران و نقاط مختلف جهان تلاش هائي نيز براي خارج ساختن رژيم صهيونيستي از انزواي سياسي درحال انجام است . راه پيمائي هاي ضد صهيونيستي كه براي سي امين سال پياپي تحت عنوان روز جهاني قدس انجام مي شود علاوه بر اينكه فرياد مرگ بر اسرائيل صدها ميليون مسلمان سراسر جهان را به گوش غاصبان فلسطين و حاميان آنها مي رساند آرمان فلسطين و ضرورت تلاش همه جانبه و متحدانه براي آزادي اين سرزمين اسلامي و قدس شريف كه قبله اول مسلمانان است را نيز زنده مي كند. اين ابتكار مهمي است كه از امام خميني رهبر فقيد انقلاب اسلامي و بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي به يادگار مانده و هر ساله خون تازه اي به رگهاي امت اسلامي براي قوي تر شدن آرمان فلسطين وارد مي سازد.
بخشي از تلاش هائي كه براي خارج ساختن رژيم صهيونيستي از انزواي سياسي صورت مي گيرد زمزمه هائي است كه براي از سرگيري مذاكرات پشت پرده ميان سوريه و رژيم صهيونيستي به گوش مي رسد. در اين زمينه بطور همزمان سعي براينست كه تركيه و اتحاديه عرب ميانجي گري كنند تا بلكه فرصتهاي تازه اي براي تفاهم طرفين آماده شود. با اين حال ابهامات فراواني در اين مقوله وجود دارد و حتي تركيه و اتحاديه عرب هم در اين زمينه دچار ترديد و تامل هستند و اميد چنداني به نتايج كار ندارند و به همين دليل شايد اين حرفها هم به جايي نرسد.
دور قبلي ميانجي گري تركيه در قلمرو و تفاهمات سوريه و رژيم صهيونيستي با شروع جنگ 22 روزه عليه غزه و تهاجم سنگين ارتش صهيونيستي عليه مردم فلسطين به ناكامي و شكست منجر شد. در آن دوره « عبدالله گل » رئيس جمهور تركيه و « رجب طيب اردوغان » نخست وزير اين كشور تلاشهاي فشرده اي را به انجام رساندند تا سوريه را متقاعد كنند به فرايند مذاكره با رژيم صهيونيستي راضي شود. به نظر مي رسيد كه رفت و آمد مقامات آنكارا زمينه هاي نسبتا مساعدي را فراهم ساخته است و حتي سوريه بطور مشروط براي آغاز مذاكرات هم چراغ سبز نشان داد اما دقيقا در همان شرايطي كه آنكارا سعي داشت حسن نيت رژيم تل آويو را به دمشق ثابت كند صهيونيستها ناگهان آتش جنگ عليه غزه را روشن كردند و در يك عمليات برق آسا اميدوار بودند سرنوشت غزه را يكسره كنند.
البته اين آرزوي « ايهود اولمرت » نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي بود كه با جنگ در غزه شكست اين رژيم در جنگ 33 روزه عليه لبنان را هم جبران كند ولي ماشين جنگي صهيونيست ها در غزه كاملا زمين گير شد و مقامات ارتش صهيونيستي هرچه بيشتر تلاش كردند كمتر نتيجه گرفتند.
عليرغم آنكه صهيونيست ها در غزه از تمامي ابزارها و انواع بمب هاي غيرمجاز بهره بردند و حتي از فسفر سفيد براي ايجاد تاول هاي پوستي در ميان ساكنان نوار غزه هم استفاده كردند ولي اين جنگ نيز به شكست كامل ارتش صهيونيستي منجر شد و حتي از تيپ « گولاني » هم كاري ساخته نبود بطوريكه فرمانده تيپ گولاني به شدت مجروح شد و معاون اين تيپ نيز به هلاكت رسيد . شدت و دامنه تلفات رژيم صهيونيستي در جنگ 22 روزه از يكطرف و افشاي ابعاد عظيم جنايات جنگي اين رژيم در سطح جهاني به رسوائي بزرگي در داخل ساختار قدرت رژيم صهيونيستي دامن زده و طيف وسيعي از نيروهاي سياسي آن را شايد براي هميشه به زباله دان تاريخ فرستاد. « ايهود اولمرت » نخست وزير رژيم صهيونيستي نه تنها نتوانست شكست در جنگ 33 روزه را جبران كند بلكه نشان داد كه قدرت ارتش صهيونيستي به شدت افول كرده است .
بدين ترتيب رهبران رژيم صهيونيستي دريافته اند كه نه تنها انتظار پيروزي يك آرزوي دست نيافتني است بلكه حتي افسانه شكست ناپذيري اسرائيل هم باطل شده و يهوديان ساكن فلسطين اشغالي هم اميد خود را به تدريج از دست داده اند. آنچه اين پديده را ثابت مي كند فوج مهاجرت منفي صهيونيست هائي است كه براي تامين يك زندگي آرام ترجيح مي دهند به زادگاه خود باز گردند و سرزمين موعود! را به ساكنان و صاحبان اصلي آن بازپس دهند.
در دور قبلي ميانجي گري تركيه آنكارا با تلخكامي احساس كرد توسط سردمداران رژيم صهيونيستي غافلگير شده و حتي فريب خورده است . « رجب طيب اردوغان » نخست وزير تركيه در جريان اجلاس جهاني « داووس » تلاش كرد مراتب خشم و اعتراض خود عليه اسرائيل را با لحن محاكمه كننده اي به « شيمون پرز » رئيس رژيم صهيونيستي منتقل كند و حتي بطور رسمي صهيونيست ها را به انجام جنايات جنگي عليه فلسطيني ها در غزه متهم سازد. اردوغان گفت اسرائيل فقط در جنايت و كشتار عليه فلسطين ها مهارت دارد و به راحتي آدم مي كشد. وي حتي به رفتار جانبدارانه اي كه مجري ميزگرد نسبت به شيمون پرز داشت اعتراض كرد و سالن را به نشانه اعتراض عليه اسرائيل ترك گفت .
كاملا آشكار است كه دولت آنكارا با چنين پيش زمينه اي مايل نيست با تكرار تجربه هاي تلخ گذشته وارد اين مقوله شود ولي به نظر مي رسد صهيونيست ها براي شكستن بن بست مذاكرات با سوريه سعي دارند انزواي سياسي كنوني خود را تا حدودي برطرف سازند و دمشق را دستكم به بررسي تفاهمات احتمالي فرا بخوانند.
گمانه زني ها در اين خصوص نشانگر آنست كه تنش در مناسبات بغداد ـ دمشق در تصميم تل آويو بي تاثير نبوده است . در واقع مناسبات مخاطره آميز بغداد ـ دمشق به تضعيف موقعيت سياسي طرفين منجر شده و در چنين شرايطي نيز رژيم تل آويو احساس مي كند كه موضع دمشق ضعيف تر از آنست كه بتواند در قلمرو مذاكرات احتمالي آينده چانه زني كند و چندان بهره اي از مذاكرات ببرد. با وجود اين موضع دمشق همواره در اين مقوله روشن بوده و آشكار ساخته است به دستاوردهاي كمتر از آزادي كامل و بدون قيد و شرط « جولان » رضايت نخواهد داد. علاوه بر اين تل آويو اميدوار است بتواند در تنظيم فهرست دوستان رژيم صهيونيستي نيز نقشي جدي ايفا كند كه دمشق تاكنون در اين باره مقاومت كرده است .
با اينحال در شرايطي كه آنكارا و اتحاديه عرب سرگرم رايزني براي نزديك ساختن ديدگاه هاي دمشق ـ بغداد هستند شايد نمي توان انتظار داشت كه آنها بطور همزمان به موضوع زمينه سازي براي مذاكرات دمشق ـ تل آويو هم بينديشند. اين بدان معني است كه حل اختلافات سوريه و عراق در مقطع كنوني در زمره اولويت ها براي مذاكره محسوب مي شود و تا نهائي شدن اين مسئله رايزني براي از سرگيري مذاكرات پشت پرده ميان سوريه و رژيم صهيونيستي شانس چنداني براي موفقيت نخواهد داشت .
* جام جم
روزنامه جام جم در يادداشت روز خود با عنوان "بيتالمقدس و وظيفه جهان اسلام "به قلم آورده است: در جهاني كه سعي ميشود مرجعيتهاي فكري، ايدولوژيك و ديني ثابت ناديده گرفته شود و جهان تحت كنترل قدرتمندان قرار گيرد، تكيه بر منطق برابري تمام انسانها سخت است.
در اين جهان قدرتمندان تنها بر اساس اين مقوله كه حق با قدرت است عمل ميكنند. به رغم اين كه مساله انسانيت در تحكيم روابط كشورها مقدم است و اميد ميرود اين امر فضاي بينالمللي را در جهت حفظ حقوق گروههاي ضعيف سروسامان دهد، قدرتهاي بزرگ مانع اين امر هستند.
تجربه نشان داده قوانين بينالمللي در تحقق مساوات و برابري ميان كشورهاي جهان هيچ تاثيري ندارند. به ويژه اين كه سازمان ملل و شوراي امنيت در عملكرد خود جانبدارانه عمل ميكنند و بيشتر در جهت منافع دارندگان قدرت و سلاح عمل ميكنند.
مساله فلسطين يكي از مسائلي است كه امروز وجدان انسان را به درد ميآورد، چون دو طرف معادله نامتوازن هستند. در مقابل فلسطينيها، نيروهاي اشغالگري قرار دارند كه از سوي قدرتهاي بزرگ به ويژه آمريكا كه بر تمام قوانين بينالمللي تسلط دارد، حمايت ميشوند و اصل اين كه اشغالگري يك جنايت است را رد كردهاند.
به رغم صدور دهها قطعنامه از سوي شوراي امنيت از همان ابتداي تقسيم فلسطين طرف غاصب به هيچ يك از اين قطعنامهها ملزم نبود.
مسالهاي كه بسيار حايز اهميت است اين كه قطعنامههاي بينالمللي كه از سوي شوراي امنيت بعد از هر جنگ اعراب و اسرائيل صادر ميشوند از اسرائيل ميخواهد جنگ را متوقف كند و در اين قطعنامهها اراضي اشغالي در جنگ 1967 از جمله بيتالمقدس تحت اشغال قلمداد شده كه صهيونيستها بايد از آن عقبنشيني كنند. اسرائيل نيز به هيچ يك از اين قطعنامهها متعهد نبوده است.
جامعه جهاني نيز در اجراي اين قطعنامه همواره غايب بوده و عدم توجه به بعد اخلاقي اين تجاوزات در سه دوره اخير ادامه داشته و ديگر قطعنامهاي از سوي شوراي امنيت در جهت محكوميت اين سياستها و مواضع اسرائيل صادر نشده است.
آمريكا از حق وتو براي عمل نكردن به هر گونه طرحي كه صهيونيستها را محكوم ميكند استفاده كرده است؛ حتي در خصوص قطعنامه كه در خصوص محكوميت كشتار قانا عليه رژيم صهيونيستي صادر شد. از اين رو اسرائيل هيچ باكي نداشت و حملاتش را ادامه داد و دست به كشتار ديگري در قانا در سال 2006 عليه لبنان زد.
تجربه در سالهاي اخير ثابت كرده اراده مردمي نقش بسيار فعالتر و تاثيرگذارتر بر واقعيتي كه اشغالگران اسرائيل ايجاد كردهاند، دارد.
مقاومت شجاعانه حزبالله لبنان در جنگ سال 2006 اقدامي شجاعانه و اثربخش بود و در برابر اسرائيل به پيروزي رسيد و نخستين شكست رواني نيروهاي اسرائيل را به همراه داشت.
همچنين مقاومتي كه دولت حماس در نوار غزه در ابتداي سال 2009 از خود نشان داد نيز نتيجهبخش بود. اين دو گروه به دور از منطق رسمي عربي كه هنوز نتوانسته به يك چارچوب توافقي و مناسب در ظاهر براي حل مساله فلسطين و در باطن براي تعيين مرزهاي اسرائيل دست يابد، تلاش را آغاز كردند.
اگر كشورهاي عرب در توقف شهركسازي جدي باشند، بايد گامهاي بيشتر و واقعيتر را عليه اسرائيل بردارند و تنها به شعار دادن در اين زمينه بدون اعمال فشار واقعي عليه اسرائيل اكتفا نكنند.
مساله فلسطين يك مشكل سياسي يا اختلاف محدود درباره مسائل حاشيهاي نيست بلكه به منزله رويارويي تمدني است كه به مرور زمان افزايش يافته است؛ چرا كه اشغالگران تلاش ميكنند تا قدرتهاي بزرگ را بر آن متمركز كنند و خارج از چارچوب بينالمللي و قوانين بينالمللي عمل كنند.
اينك مساله بيتالمقدس مطرح ميشود كه شهري مقدس نزد اديان آسماني است و ادامه اشغال آن چالشي براي طرفداران اديان آسماني از جمله يهوديان غيرصهيونيستي است.
در حالي كه حفاريها در زير مسجدالاقصي به بهانه وجود بقاياي پيكر سليمان ادامه دارد واكنشهاي اعراب و مسلمانان به حملات عليه مسجدالاقصي بسيار محدود است.
در حالي كه مستندات تاريخي بر اين مساله تاكيد دارد كه سليمان در فاصله 1000 متري مسجدالاقصي قرار دارد، در كنار اين واقعيت نبايد از طرد ساكنان فلسطيني بيتالمقدس از منازلشان يا با تهديد يا خريد زمينهايشان به راحتي گذشت.
سياست يهوديسازي بيتالمقدس موجب نگراني دايمي گروههاي ويژه در بيتالمقدس به ويژه ساكنانش شده است. از زمان اعلام بيتالمقدس به عنوان پايتخت رژيم صهيونيستي از سوي كنست (پارلمان اسرائيل) در سال 1980 تلاشها براي قانع ساختن كشورهاي ديگر جهت انتقال سفارتخانههايشان به بيتالمقدس آغاز شد و تاكنون آمريكا به اين مساله پاسخ مثبت داده است.
به رغم اين كه قطعنامه 242 بيتالمقدس را تحت اشغال ميداند و خواستار پايان اشغال اين شهر شده است، نبود راهكارهاي به جريان انداختن اين قطعنامهها و تلاش قدرتهاي بزرگ در تسلط بر اوضاع سياسي جهان، بيتالمقدس هنوز تحت اشغال است. قدرتهاي بزرگ نيز تنها تظاهر به احترام به اين قوانين ميكنند؛ اما در اقع در راستاي تضعيف آن و عدم اجراي اين قطعنامهها عمل ميكنند.
هيچ كس نميتواند ميزان رنج هر روزه ملت فلسطين را در بيتالمقدس و شهروندان كرانه باختري به ويژه در زمان برگزاري نماز در مسجدالاقصي را تصور كند.
تصورش آسان نيست ك?